حرف دل ...

در این بازار گرم نا امیدی به فریادم رسی با چه امیدی

حرف دل ...

در این بازار گرم نا امیدی به فریادم رسی با چه امیدی

یه روز خنک پاییزی

به قول شاعر

هر کسی از ضن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من

 

نظرات 3 + ارسال نظر
گنج7دریا شنبه 7 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:37 ق.ظ http://www.dvp.mihanblog.com

وبلاگت بسیارجالب ومفید بود شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>


http://www.dvp.mihanblog.com
گنج7دریا

از لطف شما کمال تشکر را دارم
لینک شما در لینکستان خودم قرار میدهم.

ساینا شنبه 7 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:59 ق.ظ http://chakavaketanha.blogsky.com

سلام .خوشحال شدم از حضورت و شاید خوشحال تر که یک نفر هم روحیه ی خودم را پیدا کردم .......
.
.
.
.
.
بازم بهم سر بزن.منتظرتم!
راستی اگه به شعر (مثلا شعر های سهراب) علاقه داری می توانم گاهی برات ایمیل کنم!!!!!!

سلام
منو خوشحال کردی از ابرراز لطفت
من که عاشق شعرای سهراب هستم اگر شما هم این لطف رو در حق من بکنین خوشحال می شم
دوست دار شما من!!!!!!!!!!!!!

ننه قمر (فرض کن!) یکشنبه 8 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:31 ق.ظ

اون شاعره که نوشتی، احتمالا «ماعر» بوده وگرنه «ظن» رو «ضن» به تو املا نمی کرد.
خب یه بارکی می نوشت «زن» دیگه!!
محمد جان!
وبلاگ رو این روزا هر «ننه قمر»ی (مثل من!) هم می تونه بنویسه. ولی هر چیز و هر کار قاعده ای داره دلبندم!
نوشته بودی (توی پست بهدی البته) که «دیگه دلم از این همه تظاهربهم میخوره »
این حرفو از ته دل زده بودی، یا همینم خودش نوعی «تظاهر» بود؟!
اگه نبوده (که امیدوارم نبوده باشد) حرفامو جدی بگیر و فکر نکن که حرف هایی از سر دشمنیه.

ننه قمر جان سلام
مارو سر افراز کردی به عبارت دیگه به من حال دادی چون حالا که اومدی لااقل یه چیزی برا ما به یادگار گذاشتی
یه چیزی بگم !!!!!!!!!!!!!!!!!
البته حالا که کار به اینجا رسید میگما
انو که از سر عمد به این شکل نوشتم چون ....
پرسیده بودی این حرفا جدیه یا نه نوعی تظاهر , عزیز دل من تظاهر به چی اینجا که کسی کسی رو به شکل حقیقی نمی شناسه و تظاهر سودی نداره من اومدم تواین وبلاگ با خودم خلوت کنم حرفامو بزنم از دوستانی که به ما لطف دارن کمک بگیرم چون معتقدم یه انسانم و گاهی بهتر بگم خیلی اوقات اشتباه میکنه و باور دارم که چندتا عقل از یکیش بهتر عمل میکنه گفتم حرف دلمو مینویسم تا شاید یکی مثل شما پیدا بشه با من همراهی کنه کمکی کنه و نتیجه اش بهره مندی همه ما از این نظراته
البته این حرفارو کسی نمیزنه میدونی چرا چون آدما از بس مشغول کارن از همه اینا غافلن
البته از تو گله مندم چون دوست داشتم بهتر بشناسمت ولی ما رو لایق ندونستی اشکال نداره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد