حرف دل ...

در این بازار گرم نا امیدی به فریادم رسی با چه امیدی

حرف دل ...

در این بازار گرم نا امیدی به فریادم رسی با چه امیدی

زمزمه دلتنگی ساعت

می شنوی ؟ این زمزمه دلتنگ از خیالی دور را ؟
نه .....!
این صدای بم محزون، این کسی که چون من غریب غریبانه بس دلگیر می نالد
نمی دانم شاید از او که رفت
از او که شد و باز نیامد
از دل مشغولیهای من و تو می خواند
و شاید از من بی تو سخن ساز می کند
پس چرا چنین خسته ، دلشکسته ، بسته ؟!
تو هم اگر مثل او یاد روزهای تلخ رفته گرده ات را
تا کرده بود شاید .... شاید همین گونه می خواندی که او می خواند
او که خاکستر خاطره ها را بر هم می زند
او که از قشنگترین، ‌بهترین لحظه های رفته
صد سینه سخن دارد
او که خوانده و می خواند
آه ای زیباترین !
بی تو خاکسترم ...!

¯

       گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

نظرات 2 + ارسال نظر
iranrelax پنج‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:23 ب.ظ http://iranrelax4you.blogsky.com

سلام!
چه وبلاگ زیبایی داری!
دوست داری شانس خود را در برنده شدن سه لب تاپ ماهیانه امتحان کنی؟
دوست داری بهترین موزیک ها رو گوش بدی؟
پس برو به آدرس زیر:
http://iranrelax4you.blogsky.com

مهدی پنج‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:00 ب.ظ http://zimaazma.blogfa.com

سلام. وبلاگ فوق العاده ای داری.... مخصوصا قالبش با اینکه سنگینه ولی خیلی جالبه... موفق باشی... به من سر بزنی و نظراتت رو برام بنویسی خوشحال میشم . در ضمن اگه دوست داشتی هر از گاهی که آپ میشی به من هم خبر بده !....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد