حرف دل ...

در این بازار گرم نا امیدی به فریادم رسی با چه امیدی

حرف دل ...

در این بازار گرم نا امیدی به فریادم رسی با چه امیدی

هرگزنخواب کورش

دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد

بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد

کارون ز چشمه خشکید،البرز لب فرو بست

حتی دل دماوند،آتش فشان ندارد

دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت

رستم در این هیاهو،گرز گران ندارد

روز وداع خورشید، زاینده رود خشکید

زیرا دل سپاهان،نقش جهان ندارد

بر نام پارس دریا، نامی دگر نهادند

گویی که آرش ما،تیر و کمان ندارد

دریای مازنی ها، بر کام دیگران شد

نادر! ز خاک برخیز، میهن جوان ندارد

دارا ! کجای کاری، دزدان سر زمینت

بر بیستون نویسند، دارا جهان ندارد

آییم به دادخواهی، فریادمان بلند است

اما چه سود، اینجا نوشیروان ندارد

سرخ و سپید و سبز است این بیرق کیانی

اما صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد

کوآن حکیم توس ، شهنامه ای سراید

شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد

هرگز نخواب کوروش، ای مهرآریایی

بی نام تو، وطن نیز نام و نشان ندارد 

 

منبع : masoud009 نازنین

فعلا داشته باشید تا شاید یه چندی دیگه بیام و بگم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد