حرف دل ...

در این بازار گرم نا امیدی به فریادم رسی با چه امیدی

حرف دل ...

در این بازار گرم نا امیدی به فریادم رسی با چه امیدی

شعر زیبا تقدیم به پدران غزیز.

شاعر دنیا، من اگه بودم
آغاز شعرم، با کلام پدرم بود
تشنه تو صحرا، من اگه بودم
آب حیاتم توی دست پدرم بود
وای اگه گندم،پوست تنم بود
اون که با دستاش، منو می کاشت پدرم بود
ریشمو تو خاک اگه می ذاشت پدرم بود
پدر جونه، پدر روحه، پدر دینه و ایمونه
پدر خسته، پدر بیزار،از این دنیای دیوونه
از این دنیای دیوونه
از این دنیای دیوونه
پدر نوره، پدر امّید، پدر عشقه که می مونه
پدر خندون، ولی گریون، از این دنیای دیوونه
از این دنیای دیوونه
از این دنیای دیوونه


هر سال یک روزش فقط روز پدر بود

اما همان یک روز هم ، او کارگر بود !



هی حرف پشت حرف ، نه ، باید عمل کرد

اما مگر دردش فقط درد کمر بود



گلناز ، دَرسَت را بخوان دکتر شوی بعد

بابا بیاید پیش تو ، عمری اگر بود



گلناز ، دختربچه ی نازیست اما

بابا دلش می خواست گلنازش پسر بود !



بیچاره این گلناز ، خانم دکتری که

نُه ماه از هرسال بابایش سفر بود



آنروز با سیمان و نان از کار برگشت

روزی که در تقویم ها روز پدر بود . . .


عادل حیدری

نظرات 1 + ارسال نظر
احمد سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:57 ق.ظ http://www.opm2.blogsky.com

سلام حامد جان
خیلی شعر حجالبی بود



خوشحال میشم اگه یه سری به وبلاگ من بزنی
یه پشت کاملا واقعی زدم درمورد عشق مارمولک ها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد